افراد چه بزرگ چه کوچیک باید بهشون احترام گذاشت
من همیشه به افراد سطح پایین بیشتر احترام میذارم
شاید به این دلیل خیلیا ازم تعریف میکنن
هفته پیش رفته بودیم باغ دیگه خسته شدم انقدر هر کی دید سلامو احوال پرسی کرد یه نفر که اصلا بابامو هم تحویل نمیگیره یعنی کلا هیچ کسیرو تحویل نمیگیره با صمیمیت زیاد اومد احوال پرسی کرد خودمم تعجب کردم برگشت به بابام گفت من با شما احوال پرسی نکردما با آقای مهندس بودم از دور هم بعضیا حالمو میپرسن که خودمم باورم نمیشه....!
خب راستش نگفتم که مدیر تولید یه کارخونه هستم...تا این حد بسه
عصرا هم میرم کارگاه بعد باشگاه بعد هم خونه که البته احتمالا بعد این یه کار دیگه هم انجام بدم
یه چیزی همیشه ذهنمو مشغول میکنه اونم توجه زنداییمه البته از بچه گی خیلی دوسم داشت خودش میدونه من خاطرخواه دخترش نیستم و عشقم زهراست عملا خیلیا میدونن ,این زن داییم خیلی رابطه خوبی با پسر جماعت نداره چه بزرگ چه کوچیک اما همیشه با من راحته منم مثل مادر میدونمش چون بچه بودم خیلی بهم میرسید
توجهی که زنداییم داره بهم اصلا داییم نداره!
من از 10سالگی تو کارگاه کار میکردم همیشه به همین خاطر بابامم معنت نمیذاره چیزیم بهم بده مثل خونه باغ....
وقتی می خواستم معماریو بخونم بابام اصرار داشت پزشکی بخونم آزاد
حتی میگه معماریو تموم کن بیا پزشکی بخون هزینه اش با من...
ولی من دیگه بعد معماری فقط مشغول کارم میشم
اینم عکس من یکات مال خودمه کار خودمه مال خیلی وقت پیشه

نظرات شما عزیزان:
|