یکم ناراحتم از یکم بیشتر
چون اونجور که من زهرارو دوست دارم اون منو انگار اصلا دوست نداره
یعنی اصلا از من خوشش نمیاد
تو دلم میریزم ناراحتیمو
اخه من همه کار میکردم برای اون بود
خودمو میکشم کار میکنم..تا ..اما تایی نیست انگار
چون اون از من احتمالا خوشش نمیاد
کاش ..اونکه باید تا حالا میدونست من
چقدر دوسش دارم و فقط اون برام مهمه
توکل به خدا منکه همه جوره خودمو اماده میکردم هرچه زودتر
برم خواستگاریش اگه اجازه داد..ولی جوری بهم وانمود کرده که متوجه شدم
اصلا به من فکر نمیکنه..خدا خودش شاهده اگه دست رو هر دختری میذاشتم
نه نمیگفتن هیچ کس..چون هم قیافه هم خانواده خوبی دارم
اما با این وجود توکلم به خدا هست..شاید من اشتباه میکنم
زیادم روم نمیشه بهش بفهمونم دوسش دارم
خدایا توکل به خودت تو خودت همه چیو درست کن
خستم برم بخوابم |