موندم دیگه بخدا مثل الاغ کار کن همش زحمت بکش همشم تنها باش
از صبح فقط فکرم پیش گلم بود کمرم انقد درد میکنه که...
از گلم خبری ندارم تنها دل خوشیم این وبلاگه البته یکی از دوستان قدیمیمو تازه دوباره یافتم
دوستم که هم اسمه خودمم هست البته اسم اصلیش نیست خیلی پسره گلیه
خیلی خاطرات داریم با هم زمانی که تبریز دانشجو بود عاشق دخترتهرانی بود که اینطوری مطلب میذاشت وبلاگ
اتفاقاتی که هر روز میوفتاد هر روز میذاشت تو وبلاگش البته نظریه من بود که به جای دفتر خاطرات یدونه
وبلاگ خاطرات درست کن حیف وبلاگو برداشته ادرسشو میذاشتم برید بخونیدالبته لینک وبلاگ جدیدشو گذاشتم
اتفاقات جالبی براش افتاده بود منم الان مثل اون عاشق شدم شایدم بیشتر
منم اتفاقات خودمو میذارم اینجا خیلی دلتنگ گلم هستم
واقعا نگرانشم نمیدونم بخدا دیگه چیکار کنم آخه
نمیدونم چجوری بگم وقتی یکیرو دوس داشته باشی ازش بی خبر باشی اینطوری
واقعا خستم
گلم کجای تو ,تورو خدا یه روز بیا این وبلاگ بدون چی میکشم
اصلا حوصله کسیرو ندارم فکرم همش پیشه گلمه
گلم؟؟
نظرات شما عزیزان:
ممد محسن
ساعت21:27---27 آبان 1392
سلام
داداش خودتو زیاد ناراحت نکن انشاالله همه چی درست میشه صبر داشته باش
اره خوندم همه مطالبو
|