چندروزی که مشغول کار بودم وقت کم بود..
جمعه رفتیم باغ...بهتره چیزی نگم....
دلتنگش.!
خب از جمعه بنویسم
یکم نشستم پای درد و دل زنداییم
میگفت زنها میگن دوست پسر نداشته باشی الکی زندگی میکنی
باید دوست پسر داشت...تاسف می خورد برا این طور جامعه ای
میگفت حیفه پسر خوبو باید زود زن گرفت
از اینکه اینطور شده و ارزشها رفته ناراحت بود
.....
این چند روز سرم حسابی شلوغ بود وقت نشد بیامو بنویسم
ای خدا سرم رو هر چقدر گرم کار کنی دلم بی قراره یه گله
خودت میدونی خدایا از دلم بگو براش که ناراحته و...
نظرات شما عزیزان:
|