بعضی وقتا حرف زیاد داری...اما فرصت نداری...
یکم دیر میام خونه بعد تمرین...به این خاطر کم مطلب میذارم
اما این دلیل بر این نیست که...ندونه چند وقته شمارشو تغیر داد
اما من موندم...بدون بهانه ای...
با دوستام تصمیم گرفتیم بریم یه سفر به ترکیه...خستم
حی...آدم بهش فشار میاد...هر روز کار کنی...بعد همه کارارم بکنی
چه کاره کارگاه چه باغها وچه... همه اینها به خاطر یه نفر باشه!
اما تنها باشی...هرچقدرم بخوان بعضیا ! باز به خاطر یه گل
بهشون نگاهم نکنی...اماچه فایده خودش باید بدونه...حی
خستم میرم بخوام...
نظرات شما عزیزان:
|