زهرا منو رو گوشیش بلاک کرد تا پیامم نره و زنگ نتونم بزنم بهش
خیلی ناراحت کننداس....ازم ناراحته
بخدا قسم بدون هیچ چشم داشتی تو کارای درسیش کمک کردم
بخدا راضی نمیشدم حتی بهش زنگ بزنم کمتر پیام میدادم
نمیخواستم فکر کنه مدیونه..به هیچ وجه
برای من خوشحال بودنش مهم بود دیگه بخدا به چیزه دیگه فکرم نمیکردم
طول عمرم کاری برای دختری نکردم جز زهرا
چون برام مهم بود زهرا خوشحال بشه همینو بس
فقط و فقط و فقط بخدا خوشحالیش مهم بود برام
اصلا به چیزه دیگه فکر نمیکردم
الان میگه شماره کارت بده پولشو بدم
به خدا صدتا فحش بهم میداد اینجوری ناراحت نمیشدم
من کاری میکردم اون خوشحال بشه بعد بهم اینجوری میگه
اشک ادم درمیاد..مگه من برای کسی کاری میکردم جز خودش که پولم بگیرم
من قضیه نامزد کردنشو باور نکردم
چون واقعا بهش اعتماد دارم
خدایا چرا زهرا نمیدونه برام خوشحالیش مهمه نه چیزه دیگه
به هر نحو میخواستم خوشحالش کنم
اما اون جور دیگه برداشت میکنه
البته من خودم خیلی مقصرم..چون ندونسته ناراحتش کردم
اصلا نمیتونم اروم بشم..نمیتونم خودمو ببخشم چجوری ناراحتش کردم
که الان تا این حد ازم دلخوره
هی خدااااا..برم نمازمو بخونم..
نظرات شما عزیزان:
|